ریشه ی معضلات جامعه عدم رعایت اخلاق اجتماعی می باشد.
طالبعلی پورشریعه : جامعه کنونی ما دیگر یک دهکده جهانی ست. گسترش فن آوری فاصله های ارتباطی را کمتر نموده است..
اما فضائل اخلاقی رو به افول می رود .اخلاق و مصادیق آن را به اختصار بیان خواهم کرد.
- اخلاق فردی و اجتماعی: مساله مهم دیگری که ذکر آن در اینجا لازم به نظر می رسد این است که...
- اخلاق فردی و اجتماعی:
مساله مهم دیگری که ذکر آن در اینجا لازم به نظر می رسد این است که: آیا مسائل اخلاقی در رابطه به انسانهای دیگر شکل می گیرد بطوری که اگر یک انسان تنهای تنها زندگی کند، اخلاق برای او مفهوم نخواهد داشت؟ یا این که پاره ای از مفاهیم اخلاقی درباره یک انسان تنهای تنها نیز صادق است، هر چند قسمت اعظم مسائل اخلاقی در رابطه انسانهای دیگر پیدا می شود، و از این نظر می توانیم اخلاق را به دو بخش تقسیم کنیم «بعضی معتقدند تمام اصول اخلاقی بازگشت به مناسبات خاص اجتماعی انسان با دیگران می کند، بطوری که اگر اجتماعی اصلا وجود نمی داشت و هر انسان کاملا جدا از دیگران می زیست، و هر فردی بی خبر از وجود دیگری زندگی می کرد، اخلاق اصلا مفهومی نداشت .«زیرا غبطه، حسد، و تواضع، و تکبر، و حسن ظن، و عدالت، و جور، و عفت، و سخاوت، و امثال اینها همه از مسائلی است که فقط و فقط در اجتماع و برخورد انسان با دیگران، مفهوم دارد؛ بنابراین، انسان منهای اجتماع، با انسان منهای اخلاق، همراه خواهد بود.«ولی به عقیده ما در عین این که باید اعتراف کرد که بسیاری از فضائل و رذائل اخلاقی با زندگی اجتماعی انسان بستگی دارد، چنان نیست که این مساله عمومیت داشته باشد، زیرا بسیاری از مسائل اخلاقی هستند که فقط جنبه فردی دارند، و در مورد یک انسان تنها نیز کاملا صادق است؛ مثلا، صبر و جزع بر مسائل، شجاعت و ترس در برابر پیشامدها، استقامت و تنبلی در راه رسیدن یک فرد به هدف خود، غفلت و توجه نسبت به آفریدگار جهان، شکر و کفران در برابر نعمتهای بی پایان او و امثال این امور که علمای اخلاق در کتب اخلاقی از آن بحث نموده اند و جزء فضائل یا رذائل اخلاقی شمرده اند می تواند جنبه فردی داشته باشد، و درباره یک فرد که زندگی کاملا جدا از اجتماع دارد نیز صدق کند، از اینجا تقسیم اخلاق به اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی روشن می گردد، ولی ناگفته پیدا است که اخلاق اجتماعی وزنه سنگینتری در علم اخلاق دارد و شخصیت انسان بیشتر بر محور آن دور می زند، اگر چه اخلاق فردی نیز سهم قابل توجهی در مورد خود دارد. » شک نیست که این تقسیم دوگانه چیزی از ارزش مسائل اخلاقی نمی کاهد هر چند می تواند تفاوت اهمیت مباحث اخلاقی را از نظر درجه بندی آشکار سازد؛ بنابراین، صرف وقت در این که کدامیک از خلق و خوهای اخلاقی فقط جنبه فردی دارد، و کدامیک جنبه اجتماعی، چندان مفید به نظر نمی رسد؛ و ما همین اشاره کلی را که در بالا آوردیم برای این بحث کافی می دانیم. البته نمی توان انکار کرد که اخلاق فردی نیز تاثیر غیر مستقیم بر مسائل اجتماعی دارد.
اخلاق اجتماعی عبارت است از كلیه رفتارهای اختیاری فرد در مقابل دیگران. چه دیگران همسر، پدر و مادر و فرزندان و یا فامیلها و نزدیکان شخص و یا غیر خویشان باشند. چه این رفتار به عنوان رفتار خاص شخص باشد و یا رفتار گروهیِ فرد (مانند رفتارهای اعضای یك حزب و یا گروه خاص در مقابل اشخاص و یا گروههای دیگر مانند رفتارهای سیاسی یا حرفه ای شخص در مقابل گروهها و یا افراد دیگر)، به چنین رفتاری كه قابلیت ارزش گذاری داشته باشد رفتار اجتماعی گفته میشود، كه در مقابل رفتارهای فردی قرار میگیرد. هر رفتاری از یك سری اصول و قواعدی پیروی میكند، این كه اصول و مبانی رفتاریِ مورد پذیرش چیست؟ و در هر یك از نظامهای اخلاقی چه اصولی شناخته شده است، مهم است، برای مثال در نظام اخلاقی اسلام برخی از اصول مهم است، مانند اصل عدل و احسان، چنان كه در قرآن آمده است: و یا اصل نفی سلطهی كافران بر مؤمنان در روابط اجتماعی، مانند آیهی شریفهی (… وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً)،… و خداوند هرگز بر زیان مؤمنان براى كافران راه تسلطى قرار نداده است.
اصل دیگری كه بر رفتارهای اجتماعی انسان در نظام اخلاقی اسلام حاكم است اصل رعایت تقواست، كه در واقع ملاك اصلی برای با ارزش بودن رفتارهای اخلاقی است، چنان كه در قرآن امده است ( اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یكدیگر شناسایى متقابل حاصل كنید در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست بىتردید خداوند داناى آگاه است، ) این اصل از جمله اصولی است كه در نظام فكری و اخلاقی اسلام مورد پذیرش و تأكید قرار گرفته است و شخص موظف است رفتارهای خویش را براساس آن بنا نماید.جايگاه و اهميت اخلاق در زندگي اجتماعي تا بدان جاست كه حتي عمل كردن به قوانين و مقررات اجتماعي نيز بدون پشتوانه اخلاق ممكن نيست و اخلاق، بهترين ضامن اجراي قوانين و مقررات است. ازاين رو، مباحث اخلاقي، از مهم ترين هدف هاي ارسال پيامبران به شمار مي رود و بدون آن، نه دين براي مردم مفهومي خواهد داشت و نه دنياي آنها سامان مي يابد.از این رو اخلاق مهمترین و اساسیترین رکن در روابط اجتماعی محسوب میشود، به طوری که پیامبر اکرم(ص) فرمودند، «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق». براستی که من برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شدم. اخلاق همان شکل باطنی انسانهاست چطور اگر شکل ظاهری آدمها زشت و کثیف و نامرتب باشد مشمئز کننده است و دیگران را از اطراف انسان فراری می دهد؟ شکل باطنی انسان نیز که همان شاکله، شخصیت و اخلاق است که همواره مود توجه قرار می گیرد.
اخلاق اجتماعی و خانواده:
چرا اخلاق مهم است؟ به این سوال از این منظر میتوان پاسخ داد که توجه دستاندركاران فرهنگي، سياسي و اجتماعي به این مقوله جلب شود. از منظر دیگر پاسخ به این پرسش به سبب آن است كه «هنجارهاي فرهنگي و عوامل اجتماعي روي «شدن» فرد تأثير مستقيم در عین حال تاثیر بسيار مهمي دارند. اخلاق نيز از اين اصل كلي جدا نيست؛ زيرا اخلاق با يادگيريهاي مختلف و بهصورت سازگار شدن با هنجارهاي گروهي بيان و ظاهر ميشود.بنابراین در اينجا مراد از اخلاق اجتماعي آن دسته از گفتارها و رفتارهايي است كه از حالت نفساني برخاسته و در عرصه اجتماعي به منصه ظهور برسد.اما در اینجا قصد دارم تا اخلاق را با مفهوم خانواده ترکیب کنم. خانواده در علوم اجتماعي داراي تعريف واحدي نيست و هر يك از انديشمندان حوزه مطالعات خانواده بسته به فعاليت خود تعريف متفاوتي را ارائه میدهند. اين تنوع در تعاريف ناشي از تكثر ابعادي است كه در مفهوم خانواده وجود دارد. در نتيجه هر كدام از انديشمندان متناسب با ديدگاه خود، بخش يا بخشهاي خاصي از ابعاد و مؤلفههاي خانواده را برجسته ميسازند. برخي كاركرد خانواده را مهم و برخي ديگر ساختار خانواده را با اهميتتر از ساير جنبههاي ديگر ميدانند. برای مثال، بورديو خانواده را مجموعهاي از افراد خويشاوند كه از طريق ازدواج، نسب يا فرزندخواندگي به يكديگر متصل شده و زير يك سقف زندگي كنند تعريف ميكند. در اين تعريف ما با ساختار خانواده سروكار داريم نه با كاركرد آن؛ زيرا بورديو خانواده را بر دو اصل خويشاوندي و همزيستي متكي ميداند. در تعريف كاركردگرايي (ساختاري-كاركردي) خانواده را گروهي اجتماعي ميدانند كه اعضاي آن بهوسيله دودمان و يا از طريق ازدواج و فرزندخواندگي با يكديگر پيوند داشته و در تامين درآمد، اقتصاد زندگي و نگهداري از فرزندان با هم تشريك مساعي داشته باشند. در تعاريف مختلف ما با سه ديدگاه در خصوص ارتباط جامعه با خانواده مواجهيم. يك ديدگاه بر آن است كه خانواده، نهادي است كه تحت تأثير جامعه و نهادهاي مختلف اجتماعي مانند رسانهها قرار دارد. گروهي ديگر جامعه را متأثر از خانواده ميدانند. گروه سوم نيز به رابطه ديالكتيكی و تعاملي ميان جامعه- فرد- خانواده معتقدند. خانواده در فرهنگهاي مختلف و بسته به مؤلفههاي فرهنگي و تاريخي داراي تعاريف مختلف و با درجه اهميت بسيار متفاوتي ميباشد. در جامعه ما خانواده در ارتباط با ساختار اجتماعي در نظر گرفته ميشود. «نهاد خانواده در كنار دين و دولت، از گذشته تا كنون سازنده جامعه ايراني بوده است». از منظر اين رويكرد انسجام اجتماعي، اخلاق اجتماعي و فرهنگ؛ امنيت و توسعه سه نياز اصلي است كه هر جامعه براي ادامه بقاء و استمرار به آنها نيازمند است. در جامعه ما همانند بسياري از جوامع؛ نهاد خانواده يك نهاد مبتني بر روابط انساني است كه ارزشهاي اخلاقي در آن پررنگتر از سایر مشخصات آن است. از اینرو، ارزشهاي اخلاقي مبناي روابط خانواده بهشمار ميروند. بنابراين و از آنجا كه خانواده به عنوان نخستين عامل جامعهپذيري شناخته ميشود، انتظار ميرود كه هر يك از انواع خانواده، قادر باشند تا شخصيتها و نگرشهاي سياسي و اجتماعي متفاوتي را به نظام اجتماعي عرضه داشته و قدرت پرورش شخصيتهاي مشاركتجو را ممكن سازند. مشاركت براي جامعه از اين جهت مهم است كه منجر به توليد گفتمانها در زمينههاي مختلف سياسي، اجتماعي و فرهنگي ميشود. از سوي ديگر خانواده موجب گسترش مشاركت اجتماعي ميگردد. مشاركت مردمي را میتوان به عنوان بخشی از حيات و استراتژيهاي توسعه سياسي- اجتماعي بهشمار آورد و براي آن سه عملكرد عمده بر ميشمرد. مشاركت اجتماعي، اولاً نحوه برخورد غيرابزاري دولت با مردم و احساس ارزشمندي را تضمين ميكند. ثانياً؛ مشاركت به عنوان حلال اصلي مشكلات در شرايط اجتماعي حاد بهشمار ميرود. علاوه بر آن، مشاركت به منزله كانالي عمل ميكند كه گروهها و جوامع محلي ميتوانند از طريق آن به عرصههاي كلان و بزرگتر تصميمگيري دسترسي پيدا كنند. بنابراین بدون مشاركت، تدبيرهاي توسعه هم غيرمردمي و هم بينتيجه خواهد بود.خانواده به عنوان كوچكترين عنصر و واحد اجتماعي هميشه از سوي گفتمانهاي مذهبي- سنتي محل توجه بوده است. در اين گفتمان نيز خانواده جايگاه كانوني خود را همچنان حفظ ميكند؛ با اين تفاوت كه در اين گفتمان، بدون ارزشگذاري فرهنگي، پدر به سراغ اعضاي خانواده ميرود تا شكاف بهوجود آمده در خانواده را مجدداً ترميم نمايد. در نتيجه، خانواده در اين گفتمان نيز داراي همان مركزيت و ارزش در گفتمان سنتی است، با اين تفاوت كه خانواده بازنمايي شده؛ نيازها و مطالبات تغییريافتهاي دارد. در شرایط فعلی جامعه ما، خانواده در كانون توجه قرار دارد که برای اصلاح جامعه میتوان به آن بازگشت.
. زيرا در گذشته امور اخلاقي ريشه جمعي داشت و هر آنچه كه روح جمعي را خدشهدار ميكرد، جرم بهحساب ميآمد و خصلت غيراخلاقي داشت. اما در دوران مدرن معناي جرم تغيير كرده و هر آنچه وجدان فردي را خدشهدار كند و به حقوق فردي لطمه بزند غيراخلاقي خوانده ميشود. در نتيجهمشخص میشود که مشكل جوامع مدرن اصل مسئله اخلاقي است. در مرحله اول اخلاق، پذيرش قوانين اجتماعي (يعني فرد خود را در كليت ديگران تعريف كند) است. هرچه فرد به يكي بودن و يكپارچگي اجتماعي نزديكتر شود، بهتر میتواند به رعایت اخلاق جمعی نایل شود.
اخلاق اجتماعی در شرایط جاری یکی از کلیدی ترین نیازهای جامعه اسلامی است که باید نسبت به آن توجه ویژه ای داشت. اگر ما خود را پیرو دین اسلام میدانیم می بایست در پایبندی به این اصول همواره کوشا و مطیع باشیم. در بسیاری از کشورهایی که حاکمیت اسلام وجود ندارد شاهد هستیم اصول اسلام بهتر از کشور ما رعایت میشود. هر فرد اگر خود را مسول بداند میتواند در رعایت اخلاق اجتماعی گام بردارد . احساس رعایت اخلاق اجتماعی احساس مشترک عمومی را خواهان است. در بعد ملی و فرهنگی نیز خوشبختانه زیرساختهای لازم فرهنگی و ادبی در راستای ترویج اخلاق اجتماعی در جامعه ما وجود دارد چرا که در طول تاریخ کهن ایران افرادی متولد شده و با زبان ساده و ادیبانه شعر سروده است که این امر نشان از زیرساختهای کهن ادبیات وزبان فارسی است که باید با بهره گیری ازاین میراث ادبی ارزشمند اخلاق فردی و اجتماعی را درجامعه گسترش دهیم.
لزوم اجرای اخلاق اجتماعی و رعایت آن توسط مسولین و متولیان جامعه بیش از پیش حس می گردد. امروز مردم به عالمان و روشنفکران می نگرند و الگو می گیرند . اگر آنان در رعایت مسائل اخلاقی اهتمام نورزند قطعا اثرات بدی در سلامت اجتماعی مردم خواهد گذارد. بیان و کلام یک مسول یا روشنفکرو یا افراد تاثیر گذار قطعا در شکل گیری اخلاق اجتماعی در عموم مردم اثرگذار است. عملکرد مدیران و تاثیر آن در الگوی رفتاری عموم غیر قابل انکار است . این نکته را نز همیشه باید در نظر داشت وقتی عمل یا رفتاری قبح آن از بین برود و تکرار شود تیدیل به مد رفتاری شده و همگان نسبت به اصلاح آن بی تفاوت خواهند بود و اخلاق اجتماعی را مورد هجمه قرار خواهد داد.
به امید آنکه هر چه زودتر متولیان فرهنگ و سلامت اخلاقی جامعه رهکارهایی را برای مقابله با بداخلاقی های اجتماعی ارائه دهند .
طالبعلی پورشریعه (روانشناسی بالینی )
کلینیک مددکاری اجتماعی باران